-
[ بدون عنوان ]
1391/11/21 15:03
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA زندهگی گر همهاش مثل نوشتن باشد گرگ هم با برهها دستبهگردن باشد مثلاً مردِ پر از غیرت تلقینشدهیی پیش آیینه به تعبیر خودش زن باشد بعد، اشرافیتم حاصل یکشب کاریست اگر آمیزش غمگین دو تا تن باشد بگذر از قصۀ آرامش و این سنگ صبور که عبور شتر از نیفۀ سوزن باشد شب یلدا و شراب و...
-
[ بدون عنوان ]
1391/07/02 13:05
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA ناگهان آمد و از کنج لبش خون میریخت مثل یک مار جوان در دلم افسون میریخت مست بود و به تماشای خودش آمده بود آنچه را در دلِ خود داشت به بیرون میریخت بعد من بودم و دنیای پر از مرگ و ملال بعد هم مرگ که در حلق من افیون میریخت زندهگی گرچه مرا موم کفِ دستش ساخت باید اینبار...
-
و زندهگی جاریست
1391/06/20 12:35
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA چنانکه بالِ پری را به یک مگس ندهد جنون چشم سگت را خدا به کس ندهد سرم قیامت کبرا شود اگر روزی مسافری برسد از تو آدرس ندهد به دستِ رود خودم را سپردهام، اما خدا کند که تنم را به چشمه پس ندهد همیشه ترس من از سرنوشت غمگینیست که پیش از آمدنت مرگ زودرس ندهد تو را به شکل درختی...